نامه یک دختر نه ساله به رزمندگان اسلام

اسم من زهرا می باشد . این هدیه را که نان خشک و بادام است

برای شما فرستادم پدرم می خواست به جبهه بیاید . ولی او با موتور زیر ماشین رفت

و کشته شد من نه سال دارم نصف روز مدرسه و نصف دیگر را قالی بافی می روم .

مادرم کار می کند ما پنج نفر هستیم پدرم مرد و باید کار کنیم

و من نود و دو روز کار کردم تا برای شما رزمندگان......................