سالگرد شهادت شهید مرتضی جاوید
متولد : 1337
محل تولد : روستای جلیان(فسا)
سال ازدواج : 1360
تعداد فرزندان : دو دختر
آخرین عملیات : کربلای 5
محل شهادت :شلمچه
شهید مرتضی جاویدی در تیرماه سال 1337درروستای جلیان فسا دریک خانواده متدین ومذهبی دیده به جهان گشود ودرحال و هوای صمیمی روستا پرورش یافت . همزمان با تحصیل به کارهای مختلفی چون دامپروری و کشاورزی مشغول گردید تا بدینوسیله علاوه برتأمین هزینه تحصیل به امرار معاش خانواده کمک نماید. وی تحصیلات خود را در سال 1356 با مدرک دیپلم تجربی با موفقیتبه پایان رساند. شهید جاویدی که برحسب دستور امام خمینی(ره) مبنی بر ترک پادگنها از خدمت سربازی در رژیم ستم شاهی امتناع ورزید ،پس از پیروزی انقلاب با انگیزه ای متعالی به جمع آفتابی پاسداران پیوست وبه عضویتاین نهاد مردمی در آمد. شهید جاویدی همیشه خود را سرباز ویک بسیجی کوچک می دانست . هرگاه از مسئولیت وی درجبهه سوال می شد باکمال فروتنی جواب می داد : فقط یک خدمتگزارم و اینکه سرباز امام زمان هستم و بسیار خوشحالم . شهید جاویدی مدتی را در جبهه ی غرب و کردستان به مبارزه با گروهکهای مزدور گزراند. پس از شروع جنگ تحمیلی به خوزستان رفت و عاشقانه در عملیاهای مختلف از جمله : فتح المبین ،بیت المقدس ،رمضان ، والفجر 1 و 2 و 8 ، خیبر ، بدر و کربلای 4 و 5 شرکت کرد و حماسه آفرید. شهید جاویدی مدتها فرماندهی گردان همیشه پیروز فجر از تیپ المهدی (عج ) را برعهده داشت یاران همرزم او هرگز خاطره رشادتها وحماسه های شهیدمرتضی جاویدی را ازیاد نخواهندبرد . پیکر مطهر و نورانی این سرباز سلهشور به دفعات آماج تیر قرارگرفت. شهید جاویدی پس از عملیات والفجر 2 به دیدار امام (ره) افتخار یافت وحضرت امام نیز او را مورد لطف و مهر قرار داده وپیشانی بلندش را بوسیدمرتضی در این دیدار از امام خواست تا برای شهادتش دعا کند. روح سراسر اشتیاق شهید سرانجامدر هجده بهمن 65 درازدحام زخمو و آتش ،قفس خاکی تن را گشود و عاشقانه بسوی میعاد گاه ابدی به پرواز در آمد. عملیات کربلای 5 یادمان پرواز این عاشق واصل را دردل خود جای داده است. خاک شلمچه شقایق زارخون این شهید وصدها شهید گلگون کفنی است که عاشقانه در آسمان لاجوردی جنوب به پرواز در آمدند.
خاطره ای از سردار شهید مرتضی جاویدی :
عملیات والفجر دو واقعه در کردستان کوههای سر به فلک کشیده پیرانشهر ـ جلویان و همچنینکوههایقمطرهو تمرچین و کدو و بردهزرد و از همه مهمترتنگهی پرخاطرهی بردهزرد . پیرامون شهید بزرگوار "مرتضی جاویدی" فرمانده گردان فجر تیپ المهدی خاطرهای بیان میدارم.
چهار روز از عملیات را پشت سر گذاشته بودیم و پادگان عظیم حاج عمران و همچنین گمرک و کوههای فوقالاشاره توسط رزمندگان دلیر اسلام به تصرف درآمده بود و در این راستا گردان فجر به فرمانده شهید یاد شده مستقر در تنگهی بردهزرد _که راه عبور و مرور دشمن بعثی به پادگان مزبور بود_ از سه طرف در محاصرهی شدید نیروهای بعثی بود و تنها یک راه عقبنشینی وجود داشت که این گردان به مدت چهار روز با دهها شهید و زخمی و اسیر با دشمن زبون در جنگ بود و هراسی به خود راه نمیداد. ساعتی از روز پنجم گذشته صدای بیسیم فرماندهان منطقه عملیاتی از جمله شهید صیاد شیرازی، سرلشکر محسن رضائی و همچنین سردار اسدی فرمانده تیپ المهدی و شهید حاج محمود ستوده معاون تیپ و سردار حاج عبدا... محسننیا و جمع دیگر از فرماندهان عملیاتی مبنی بر این که: برادر جاویدی، گردان شما در محاصرهی شدید دشمن میباشد. عقبنشینی کنید. این شهید بزرگوار پاسخ به آنان داد که: فرماندهی من امامخمینی است و به دستور ایشان عمل میکنم و نمیگذارم اُحُد بار دیگر در اسلام تکرار شود. خداوند رحمت کند شهید صیاد شیرازی که اظهار نمودند: این چه کسی است که این چنین پاسخ میدهد؟ شهید اسدی فرمانده تیپ در پاسخ صیاد شیرازی گفت: این فردی است به نام مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر تیپ میباشد. شهید صیاد دست به آسمان برده و برای این جوان دلیر و رشید اسلام دعا نمود که خداوند نگه دارد چنین افرادی برای اسلام و مسلمین که چنین شجاعانه و با درایت دفاع مقدس را ادامه میدهند. بعد از پیروزی این عملیات اکثریت فرماندهان و رزمندگان نزد حضرت امام به تهران رفتند و بنده لیاقت و شایستگی این دیدار را نداشتم. جناب سرلشکر رضایی موضوع را با حضرت امام در میان میگذارد. حضرت امام بر پیشانی این شهید بوسه میزند. موقع برگشت برادران تیپ به پادگان جلهبان که مستقر بودیم، سردار محسننیا و همچنین شهید حاج محمود ستوده و دیگر برادران به اینجانب گفتند که واقعهی عجیبی در بیت حضرت امام رخ داده. بنده زیاد اصرار میکردم که چه شد به من بگویید. خدا رحمت کند سردار حاج محمود ستوده معاون تیپ فرمودند از مرتضی سؤال کن. این سردار بزرگ اسلام فردی بسیار فروتن و نجیب بود که نمیخواست مطلب را به بنده بگوید. خداوند حفظ بدارد سردار محسننیا فرمودند برادر خضری حضرت آقا پیشانی مرتضی را بوسه زد. در حین بحث و گفتوگو بودیم تا این که خبر را کسب کردم پریدم و جای بوسهی حضرت امام بر پیشانی این شهید والامقام را بوسه زدم و افتخار میکنم. برادران عکاس در آنجا حاضر بودند که یک عکس یادگاری گرفتند، بگذار در تاریخ بماند. ایشان ره صد ساله را یک شبه در کربلای 5 پیمودند و بنده هنوز اندر خم یک کوچهام. 


.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)

.jpg)
.jpg)
.jpg)